آوا دباغ
کنش سلامت - فعالان و كنشگران اجتماعی دائما به طور فردی و جمعی توسط اخبار و اتفاقاتی که ناامنی جهان را گوشزد میکنند بمباران میشوند. آنها روزانه ممکن است با احساساتی نظیر ناکافی بودن، اندوه، ناامیدی، خشم و از دست دادن رو به رو شوند. شاید بتوان گفت که این احساس درد یا ناراحتی به دلیل سنگینی حجم باری که به دوش میکشند تا حدی قابل درک و حتی سالم است اما اگر این حالت فرسایشی جدی گرفته نشود، ممکن است سبب شود که نسبت به محیط پیرامون خود بیتفاوت و در دراز مدت به فرسودگی و بیعملی دچار شوند و از اهداف خود کنارهگیری کنند.
خودمراقبتی یک امر تفننی نیست بلکه یک ضرورت است. مراقبت از خود، خودمحوری نیست بلکه ابزاریست برای بقا. آدری لرد شاعر، نویسنده و کنشگر حقوق زنان درباره خود مراقبتی میگوید: "خود مراقبتی یک رفتار افراطی نیست بلکه حفظ خود است که این عمل را میتوان همچون یک جنگ سیاسی خواند".
اقداماتی مانند تعیین حد و مرز، تمرین و یادگیری نه گفتن زمانی که کار بیش از حد طاقت فرساست، اولویت دادن و ارزش گذاری بر فعالیتهایی را که باعث بهبود سلامت جسمی، روانی و عاطفی هستند در وهله اول میتوان خود مراقبتی نامید، اما این پازل بدون داشتن مهارت توانایی درخواست کمک از دیگران و داشتن حلقه امن و شبکه حمایتی یاریدهنده هرگز کامل نمیشود.
ایجاد مسیر کنشگری سالم به هر دوی این پارامترها بستگی و نیاز دارد: توانایی در کمک کردن و توانایی در کمک گرفتن. توانایی کمک گرفتن از دیگران به اندازه داشتن توانایی در کمک کردن به دیگران پر اهمیت است.
در ادامه به عواملی که باعث میشود فعالان و كنشگران اجتماعی نیاز کمک گرفتن از دیگران را نادیده بگیرند و به آن بها کافی ندهند، میپردازیم:
- بی توجهی به ظرفیت محدود فردی:
در مسیر پر پیچ و خم و چالشانگیز کنشگری که اشتیاق فراوانی در مبارزه برای رسیدن به پیروزی وجود دارد، ممکن است فرد ظرفیت محدود خود را نادیده بگیرد و فکر کند بدون نیاز به دیگری میتواند پیشروی کند. غرور حاصل از حس خوبی که فرد همه این بار را به تنهایی میتواند حمل کند نیز ممکن است باعث شود که او فراموش کند ادامه این راه طولانی بدون همراه ممکن نیست.
- افتادن در تلهی مقایسه و ارجحیت دادن رفاه دیگران بر خود:
ممکن است کنشگر به تله مقایسه شرایط خود با دیگرانی که برای تحقق حقوق آنها میجنگد، بیفتد و خود را محق شکایت نسبت به شرایط موجود نداند، در نتیجه خود را نادیده بگیرد و رفاه دیگری و دیگران را بر خود ترجیح دهد.
- ناامید نکردن دیگران:
کنشگر سعی دارد نقش پشتیبان را ایفا کند و تکیهگاهی باشد برای دیگران. ممکن است با تصور اینکه دیگران را نباید ناامید کند، خستگی و احساس نیاز به کمک داشتن را در خود کتمان کند.
- سندروم ایمپاستر*:
به دلیل فشار زیاد ممکن است کنشگر خود را دیگر به مسیر کنشگری متعلق نداند و یا حس کند به خاطر ضعفش شایسته بودن در این جایگاه نیست. (*سندروم ایمپاستر پدیدهای روانی است که در آن افراد نمیتوانند موفقیتهایشان را بپذیرند.)
این نوع تفکرات در فرهنگ کنشگری متاسفانه تا حد زیادی رایج است٬ اما اگر فرد بتواند در کنار دیگر اقدامات خود مراقبتی٬ شبکه حمایتی و حلقه امنی را نیز برای خود بسازد تا قادر باشد حس سنگینی و دردی را که از شرایط موجود دارد با استفاده از روشهای سالم و به افراد امن بروز دهد، ممکن است بتواند تا حد خوبی به رهایی ذهن خود کمک کند. روانشناسان نیز بر لزوم، ضرورت و اثربخشی موثری که شبکههای حمایتی در میان جنبشهای اجتماعی برای مقابله با فرسودگی کنشگران و استرس پس از سانحه در میان آنان دارند بسیار تاکید میکنند.
حلقه امن چیست و چگونه میتواند کنشگر را حمایت میکند
شبکه حمایتی و یا حلقهی امن افرادی هستند که میتوانند در اشکال مختلف، کنشگر را در مسیر کنشگری یاری کنند و تا حدی حامی او در مقابل استرس و مشکلات زندگی شخصی و مسیر کنشگری او باشند. حمایت حلقه امن میتواند در سطوح مختلف و جنبههای مختلف (جنبه عاطفی، سیاسی، معنوی، مادی …) باشد و نباید تنها به یک بعد از زندگی فرد بپردازد.
لزوم و ضرورت داشتن حلقه امن
کنشگر ممکن است برای پایان رساندن هدفی به یک انگیزه از سمت نیروی محرک خارجی نیاز داشته باشد، همچنین ممکن است در شرایطی به دستهای یاریگری نیاز داشته باشد تا بداند در این راه تنها نیست و یا اینکه مانند هر فرد دیگری جدا از مسئولیتهای اجتماعیاش به کمک احتیاج داشته باشد. در حالی که نمیتوان انکار کرد که ساختن حلقه امنی که بتوان از آن جویای یاری شد کار نسبتا دشواری است، اما ساختن آن ضروری و داشتن آن میتواند به سلامت جسمی و روانی کنشگر بسیار کمک کند.
نقش سازمانها در تشکیل حلقه امن میان کنشگران
سازمانها با اختصاص دادن زمانی در جلسات، برپایی کارگاههای مرتبط در این زمینه و ساختن فضای سالم و کم تنش غیررقابتی میتوانند قدمهای مثبتی در این راه بردارند و مسبب برقراری ارتباط افراد با یکدیگر شوند.
کنشگری دو صد متر نیست، یک ماراتون است و در این راه طولانی همه به پشتیبان نیاز دارند. هر قدمی که امروز برداشته میشود مسیر را برای دیگران هموارتر و آسانتر میکند، همانطور که گذشتگان مسیر امروز را آسانتر و هموارتر کردهاند.
در این راه باید یاد گرفت چگونه بهطور موثر حمایت کرد و حمایت دریافت کرد زیرا این دو در هم تنیدهاند و نباید فراموش کرد که سنگینی دنیا را هیچکس به تنهایی نمیتواند به دوش کشد. ما تماما بخشی از یک جنبش هستیم و برای ادامه این راه هیچ کس را به جز هم نداریم.